مادر مهاجر اثر دوروتیا لانگ

مادر مهاجر اثر دوروتیا لانگ

در عکاسی مستند، عکاس سعی می‌کند رخدادهای پیرامون خود را ثبت کند و تا جایی که ممکن است تصویری واقع‌گرا، واقع‌نما و راستگو ارائه دهد. تصویر در عکاسی مستند به‌عنوان یک سند تاریخی محسوب می‌شود که علاوه بر ویژگی‌های زیباشناسانه و هنری، به تحولات اجتماعی و سیاسی نیز توجه دارد. این نوع عکاسی نقش یک شاهد و مدرک را برای اثبات وجود یک وضعیت خاص ایفا می‌کند و هدف آن، بازنمایی شرایط اجتماعی و عوامل تأثیرگذار بر آن‌هاست.

عکس “مادر مهاجر” اثر دوروتیا لانگ، یکی از عکاسان مشهور تاریخ و عکاس مستند و خبری، به دلیل عکس‌هایش از دوران رکود بزرگ و تأثیر آن بر کارگران و افراد تحت تأثیر این بحران شناخته شده است. علت شهرت دوروتیا، تصاویر متعدد او از دوره رکود بزرگ در قالب پروژه‌ای تحت عنوان “اداره حفاظت از مزارع” و تأثیرات جنگ جهانی دوم بر آمریکا بود. تصویر نمادین او به نام “مادر مهاجر” در سال ۱۹۳۶ در یک اردوگاه کارگران مهاجر گرفته شد. سوژه‌ی این عکس، زنی ۳۲ ساله از نژاد سرخ‌پوستان آمریکا به نام فلورانس است که با فرزندانش در اردوگاه نیپومیو، که برای کمک به کشاورزان مهاجر تأسیس شده بود، زندگی می‌کرد.

عکس “مادر مهاجر” به نمادی از فقر شدید در دوران رکود بزرگ آمریکا تبدیل شد. این مجموعه شامل شش عکس است که در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری می‌شود. زاویه دید عکس به‌گونه‌ای است که تمام عناصر تصویر، از جمله تنهایی مادر و فرزندانش، را برجسته می‌کند. وجود هماهنگی، نظم و ترتیب میان اجزا باعث می‌شود عکس بیان روشن و گویایی داشته باشد و تأثیرگذاری و ماندگاری آن مدیون ترکیب‌بندی دقیق و سازمان‌یافته‌ی عناصر در قاب تصویر است. قرار گرفتن مادر در مرکز تصویر، حالت دست‌های او، نگاه عمیقش به دوردست و موقعیت فرزندانش، همگی باعث خلق عکسی قوی با بار عاطفی بالا شده‌اند که مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

پیوند درست عناصر در عکس، از جمله وجود چادر که نشان‌دهنده‌ی محل زندگی آن‌هاست، چراغ نفتی که نبود برق را نمایان می‌سازد، و تیرک کج چادر که حس ناپایداری را منتقل می‌کند، همه در همنشینی بصری تأثیرگذارند. این همنشینی، تصویری ماندگار با خصوصیات بصری و مفهومی قوی ایجاد کرده است. لانگ با استفاده از اصول ترکیب‌بندی و سازماندهی دقیق عناصر، مخاطب را به سوی هدف عکس هدایت می‌کند. اگرچه این تصویر مبتنی بر واقعیت است، اما فراتر از آن، دارای بُعدی بیان‌گرایانه نیز هست. در این عکس، چهره‌ی دختران پشت بدن مادرشان پنهان شده که حس وابستگی و پناه بردن به مادر را القا می‌کند. چشمان نگران مادر، که به دوردست‌ها خیره شده، نگرانی او را برای آینده‌ی فرزندانش نشان می‌دهد. چین‌وچروک‌های صورت مادر، با وجود سن کمش، بیانگر سختی‌هایی است که متحمل شده و افتادگی ابروهای او غم و اندوه فراوان را به نمایش می‌گذارد.

این عکس نه‌تنها نماد رکود اقتصادی آمریکا، بلکه نمادی از خانواده‌هایی است که در این دوران سختی کشیدند. نگاه مادر که در افکار خود غرق شده و حضور کودکان در کنار او، این حس را به مخاطب منتقل می‌کند که هرقدر انسان قدرتمند باشد، در برهه‌ای از زندگی دچار ضعف می‌شود. در یکی دیگر از عکس‌های این مجموعه، بشقابی خالی دیده می‌شود که نمادی از گرسنگی و ناتوانی در تأمین غذاست. مخاطب پس از تماشای این تصویر، بار دیگر به چشمان نگران مادر بازمی‌گردد، عنصری که عکاس به‌خوبی آن را در مرکز توجه قرار داده است.

عکس “قدم به باغ بهشت” اثر ویلیام یوجین اسمیت، عکاس و خبرنگار معروف آمریکایی، نمونه‌ای برجسته از عکاسی مستند است. اسمیت، که به‌عنوان یکی از پیشگامان عکاسی مطبوعاتی شناخته می‌شود، به تأثیرگذاری عکس‌ها در افزایش آگاهی اجتماعی باور داشت و عمده‌ی فعالیت‌های او به عکاسی مستند اختصاص داشت. علت شهرت او، حضور هدفمندش در جنگ‌ها و مستندسازی جوامع قربانی کشتارهای بی‌رحمانه بود.

این عکس سیاه‌وسفید، دو کودک را در حال دویدن به سوی یک باغ نشان می‌دهد. روشنایی مقابل کودکان و قرارگیری آن‌ها در مرکز نور، نخستین چیزی است که توجه بیننده را جلب می‌کند و چشم را به سمت کاوش در سایر بخش‌های تصویر هدایت می‌کند. منبع نور طبیعی است و بیشترین شدت نور سفید در مقابل پاهای کودکان قرار دارد. هرچه از این ناحیه دورتر می‌شویم، نور کاهش می‌یابد و طیف‌های خاکستری تا سیاه غالب می‌شوند که نماد خفقان، ظلم و تاریکی است. رنگ‌های تیره اطراف، حس غم، اندوه و ترس را منتقل می‌کنند، درحالی‌که کودکان از این فضای تاریک به سوی جهانی پر از نور و آزادی می‌دوند. امیدی که در عکس موج می‌زند، موجب آرامش مخاطب شده و او را ترغیب می‌کند تا مسیر حرکت کودکان را دنبال کند.

اصطلاح “فتوژنیک” که معمولاً در مورد افراد به‌کار می‌رود، در این عکس در قالب کودکان جلوه‌ی بیشتری دارد. اندام ظریف و دوست‌داشتنی کودکان به جذابیت تصویر افزوده و حالت بدن آن‌ها، که به سمت جلو خم شده‌اند، میل آن‌ها را برای ورود به دنیای روشنایی نشان می‌دهد. زیرا قطعاً در آن‌سوی تاریکی، روشنایی وجود دارد، روشنایی‌ای که مملو از شادی، آرامش و صلح است.

قاب عمودی تصویر با اندام عمودی کودکان هماهنگ است و این تناسب میان سوژه و کادر به انسجام بصری عکس می‌افزاید. دخترک در عکس حس اطمینان و آرامش را منتقل می‌کند، زیرا بدون نگرانی دست پسرک را گرفته و با او قدم برمی‌دارد. این رفتار، نشانه‌ای از دوستی عمیق و وابستگی آن‌ها به یکدیگر است. زاویه‌ی دید عکس به‌گونه‌ای است که القا می‌کند عکاس تنها بیننده‌ی این لحظه‌ی خاص بوده است. کودکان از محیطی تاریک، با درختان و شاخ و برگ‌های انبوه، وارد فضایی روشن و پر از امید می‌شوند. شاید محیط جدید ایده‌آل نباشد، اما عجله‌ی کودکان برای خروج از محیط پیشین، این امید را در مخاطب ایجاد می‌کند که آن‌ها از تاریکی نجات یافته‌اند.

نکته‌ی قابل‌توجه این است که کودکان حتی نگاهی به عقب نینداخته‌اند، به این معنا که نه منتظر کسی هستند و نه تمایلی به بازگشت دارند. این تصویر، نمادی از امید و رهایی از تاریکی است که در عکاسی مستند، پیام روشنی را به بیننده منتقل می‌کند.

فقط به آفرینش اثر فکر کنید.

ما آثارِ شما را با بهترین شکلِ ممکن، به جهان معرفی می‌کنیم.

هنرتان را بین‌المللی کنید

راه‌های
ارتباطی

آرمیکمشاهده نوشته ها

Avatar for آرمیک

مشاورِ هنری شما.پخش و فروشِ آثارِ هنری در فستیوال‌ها و نمایشگاه‌های بین‌المللی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *