بیگانه اثر آلبر کامو

The Stranger by Albert Camus

 آلبر کامو رمان بیگانه را در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم و در اوج تنش‌های میان فرانسه و الجزایر به رشته تحریر درآورد. این رمان، سرگذشت مردی به نام مورسو را از منظر اول‌شخص روایت می‌کند.

 داستان با خبری تکان‌دهنده آغاز می‌شود: «امروز مادرم درگذشت، شاید هم دیروز، نمی‌دانم.» واقعه‌ای هولناک در برابر مردی که هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد. از همان آغاز، مقدمهٔ ژان‌پل سارتر بر این اثر، خواننده را آگاه می‌سازد که با روایتی تأثیرگرفتن از فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم روبه‌روست. بااین‌حال، خودِ کامو این نسبت را رد کرده و اثر خویش را بیشتر به فلسفهٔ ابزورد، یا همان پوچ‌گرایی، نزدیک می‌داند.

 مورسو مردی است بی‌اعتنا، بی‌اعتنا به هرآنچه که برای دیگران ارزشمند است، بی‌اعتنا به هرآنچه که در جهان رخ می‌دهد. اگر او چنین بی‌تفاوت است، پس «بیگانه» کیست؟ و چرا این رمان چنین نامی دارد؟ آیا بیگانگی، زاییدهٔ بی‌تفاوتی است یا برعکس، بی‌تفاوتی حاصلِ بیگانگی؟

 در همان صفحات آغازین درمی‌یابیم که این مردِ بی‌اعتنا، مادرش را ازدست‌داده است. طبیعتاً، همچنان بی‌اعتنا باقی خواهد ماند. آن‌چنان بی‌اعتنا که حتی از روز دقیق مرگ مادر خویش آگاهی ندارد. در مراسم تدفین نیز، هیچ نشانی از سوگ در او دیده نمی‌شود، گویی هیچ ضرورتی برای انجام هیچ کاری احساس نمی‌کند. نسبت به همدردی‌های اطرافیان، تنها نظاره‌گر است، بی‌آنکه معنای آن را درک کند. حال‌آنکه همین همدردی‌ها برای دیگران بسی مهم و معنادار است.

 مورسو کارمندی وظیفه‌شناس و شهروندی قانون‌مدار است، اما به طرزی کاملاً اتفاقی، چهرهٔ یک قاتل را به خود می‌گیرد. در یک درگیری که اساساً به او ارتباطی نداشت و خود نیز آن را رویدادی پیش‌پاافتاده می‌پنداشت، انسانی را به قتل می‌رساند. این قتل، از او که کارمندی بی‌آزار بیش نبود، در چشم جامعه هیولایی مخوف می‌سازد. اکنون اگر بار دیگر رفتارهای مورسو را مرور کنیم، او همان کسی است که در مراسم تدفین مادرش بی‌اعتنا بود و اندک زمانی پس از خاک‌سپاری، بی‌هیچ درنگی به کامجویی مشغول شد. سپس، درگیری‌ای که به او ارتباطی نداشت، او را به جنایتی هولناک کشاند. در این بازخوانی، مورسو دیگر تنها یک مرد بی‌اعتنا نیست؛ او قاتلی است که به مرگ مادر خویش نیز واکنشی نشان نداد، و این بی‌اعتنایی، نشانی از تهی بودن او از احساسات انسانی تلقی می‌شود.

 همین دلایل، برای‌آنکه دادگاه او را سزاوار اعدام بداند، کفایت می‌کند – البته از منظر دادگاهِ داستان، نه از نگاه من. اما مورسو حتی به دادگاه، اتهام، دفاع و حکم اعدام خویش نیز بی‌اعتناست. او نسبت به هرآنچه که بر سرنوشتش اثر می‌گذارد، بی‌تفاوت است. او نسبت به جهان خویش بیگانه است.

 زمانی که از او دلیل قتل را پرسیدند، در پاسخ گفت: «نور آفتاب به چشمانم می‌خورد.» از دید قاضی و حاضران در دادگاه، این پاسخ مضحک و تمسخرآمیز بود. شاید شما نیز با شنیدن آن لبخندی زده باشید، اما این، تنها دلیلی بود که او برای عمل خود داشت – به همین سادگی. شاید اگر نور خورشید به چشمانش نمی‌تابید، آن مرد عرب زنده می‌ماند و ما با روایتی دیگر روبه‌رو می‌شدیم.

 آنچه از دید دیگران پوچ و از نظر قضات، توهین‌آمیز به نظر می‌رسد، عریان‌ترین شکل حقیقت است.

 بخش دوم داستان، در مقایسه با بخش نخست، پرتحرک‌تر و پویاتر است. فضای داستان و شخصیت‌پردازی جلوه‌ای پررنگ‌تر می‌یابند و تک‌گویی‌های درونی مورسو بیش از آنکه به خاطره‌پردازی شباهت داشته باشد، رنگ‌وبویی داستان‌وار به خود می‌گیرد.

 در تک‌گویی‌های نیمهٔ نخست، لحن روایت، خشک و بی‌روح است، اما در پایان، آن‌گاه که بیگانه از سرنوشت خود و حکم اعدامش یقین حاصل کرده، حس‌آمیزی در داستان نمود بیشتری می‌یابد. زبان روایت شاعرانه‌تر می‌شود، توصیف‌های ادبی جان می‌گیرند و گویی مورسو در واپسین لحظات عمر، زیبایی‌های جهان را برای نخستین‌بار درک می‌کند.

 این، مسیری است که بیگانه آلبر کامو طی می‌کند – مسیری که با بی‌تفاوتی محض آغاز و به‌نوعی رستگاری ختم می‌شود. انسانی که با قواعد اجتماع، سنت‌ها و بایدونبایدهای آن هیچ پیوند احساسی ندارد، در خلوت و انزوای خویش، جهانی زیبا و ژرف را کشف می‌کند.

 این همان فلسفه‌ای است که کامو در رمان خود می‌پروراند، فلسفه‌ای که چنان تأثیرگذار است که حتی سارتر را بر آن می‌دارد تا مقدمه‌ای بر این اثر بنگارد. بیگانه، همانند تهوع، یک رمان فلسفی است، و همین اثر است که نام کامو را در کنار سارتر، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان مکتب اگزیستانسیالیسم، تثبیت می‌کند.

فقط به آفرینش اثر فکر کنید.

ما آثارِ شما را با بهترین شکلِ ممکن، به جهان معرفی می‌کنیم.

هنرتان را بین‌المللی کنید

راه‌های
ارتباطی

آرمیکمشاهده نوشته ها

Avatar for آرمیک

مشاورِ هنری شما.پخش و فروشِ آثارِ هنری در فستیوال‌ها و نمایشگاه‌های بین‌المللی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *