هانری کارتیه برسون فرانسوی که یکی از بزرگترین عکاسانی است که چشمان دقیق او و روشهای ابداع گرانهاش نظریههای او در باب عکاسی از وی چهره شاخصی در بین فتوژورنالیستها ساخته بود و تمامی عکسهای ارزشمند او با یک دوربین ۳۵ میلیمتر و عدسی ۵۰ میلیمتر گرفته شده است. برسون در استفاده از لنزهای واید و قابهای نواری مشکی در حاشیه عکاسی بسیار معروف بوده است. کارهای او و شیوهاش یک تأثیر ماندگار و دستنیافتنی داشته است و همچنین او در عکاسی لحظهای و خیابانی نقش بسزایی داشت و یکی از مؤسسان آژانس عکس (مگنوم) در نیویورک و پاریس بوده است. کارتر یک عکاس هیومنیست بشمار میرود و او را استاد عکاسی کاندید میدانند که در عکسهایش نیز مشخص میشود که در اغلب موارد عناصر زنده عکس حتی نمیدانند که در حال عکس گرفتهشدن هستند. جهانبینی خاص و اجتماعی برسون سبب شد تا او عکاسی اجتماعگرایانه و انساندوست و البته منتقد از کار در آید .
تنهایی در شهر، عنوان یکی از معروفترین عکسهای برسون است که در سال 1947 گرفته شده است. این عکس که در سبک هیومنیست و کاندید است، یکی از عکسهای سیاهوسفید برسون است که در محله والاستریت منهتن نیویورک گرفته شده است. والاستریت مکان ساختمان بورس نیویورک و همچنین بزرگترین مراکز تجاری آمریکا و جهان است تا آنجا که در طول زمان، نام والاستریت بهعنوان «مکان افراد دارای نفوذ اقتصادی در آمریکا» شهرت گرفته است. روزنامه مشهور اقتصادی والاستریت ژورنال، نیز نام خود را از «خیابان والاستریت» وامگرفته است.
این عکس یک تراژدی اجتماعی است، انسانی که در مرکز شهر در تنهایی و با حالتی آشفته و گریزان در انتهای خیابانی نشسته است که پرسپکتیو یک نقطهای عکس، خطوط افقی بافت دیوار و کف، دیوارهای سر به فلک کشیده و روشنایی انتهای کادر همگی ما را به نقطه عطف اثر یعنی مرد نشسته میکشاند. این عکس تنهایی بیرحمانهای را به نمایش میگذارد. تنهایی این فرد بهقدری ترسناک و وحشتناک است که در دنیای او هیچ فردی در نزدیکیاش نیست جز گربهای در خیابان که در کنارش قرار گرفت. رنگ قسمت بزرگی از یک عکس است. رنگ یک اطلاعات بصری اساسی است و هم یک ابزار بسیار قوی برای ابرازکردن حسها در عکس است. رنگ خاکستری به مخاطب حس اندوه – افسردگی و ناامیدی را میدهد و استفاده از رنگ خاکستری و تیره در عکس بیانگر کاهش انرژی – اضطراب و منزوی بودن است و معمولاً احساسات منفی را ایجاد میکند و حضور این فرد تنها در دالانی بلند و تاریک این حس را دوچندان میکند. تاریکی غالب در این عکس به جهتی میتواند نماینده و متناظر پول و سایر ارزشهایی باشد که موجودیت درونی انسان را نادیده گرفتهاند.
بسیاری از افراد معتقدند چشمهای ما دریچهای است رو به دنیای شخصی که میتواند اسرار بسیار زیادی را فاش کند. مخاطب در دید اول ساختمانهای سر به فلک کشیده و استوار را میبیند؛ ولی ساختمانها مسکونی نیستند و حروف pany که قسمتی از کلمه company هستند نشان میدهد. در این مکان صحبت از اصلی حول محور پول میگردد. این عکس به مخاطب نشان میدهد که در شهری با ظاهری مدرنی مانند نیویورک تا چه اندازه میتواند فضای خفقانآور داخلش داشته باشد که بیشتر این خفقان به علت ماشینی شدن شهر است که از انسانیتها دور شدهاند. از سوی دیگر هر چه جلوتر میرویم ساختمانها روشنتر از قبل میشوند و در نهایت حجم کمی از آسمان را به نمایش میگذارد که این روشنایی به مخاطب حس امیدی در انتهای سیاهیها است و تأثر مخاطب را در هنگام مشاهده عکس میکاهد. ولی غافل از اینکه این روشنایی سرآغازی بر تاریکی دیگر است. حالت نشستن شخص – خمیدگی و شکستگی اندام او تضاد کاملاً گویایی با خطوط راست و استوار و عمود در عکس است.

فقط به آفرینش اثر فکر کنید.
ما آثارِ شما را با بهترین شکلِ ممکن، به جهان معرفی میکنیم.
بدون دیدگاه